محل تبلیغات شما
به نام خدای مهربان شبای قدر که میشد، شال و کلاه می کردم و به همراه دوستام راهی مسجد محل می شدم. تمام قدر های گذشته، زیر سایه تو، یاد گرفتم احیا کنم، دعا کنم، آرزو کنم. راستش شب قدر من، با بدرقه ی چشمهای آرزومند تو آغاز می شد. برق چشم هات حکایت داشت، اینکه چقدر خوشحالی بابت عافیت فرزندانت، (خدا می داند) یاد گرفته بودم، از همان بدرقه قشنگت نیت کنم، میدونستم بیسواد هستی و حتما عاشق دعا و نیایش و قرآن و آرزوهای قشنگ شبهای قدر، بخاطر همین نیتم فقط نیابت تو و

این کهنه رنگ نمی بازد...

راستش را بخواهی...

دلنوشته.. ،خدای من...

کنم، ,قدر ,بدرقه ,شب ,یاد ,تو ,از همان ,همان بدرقه ,بودم، از ,گرفته بودم، ,یاد گرفته

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سبک های یادگیری سطحی و عمقی ( سیس ) اثرات تنبیه